زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها قبل از شهادت
هر دم به آخـرین سخنت گـریه میکنم یـاد غـروب و زخـم تنت گریه میکنم یکـدم بـیا ببـیـن که فـتـادم ز پا حسین دائـم به غـصه و محـنت گریه میکنم پـیـراهـنت به سـیـنـه گـرفـتم بیا بـبین بر خون روی پیـروهنت گریه میکنم یـادم نمیرود که چه دیـدم به قـتـلگـاه با یـاد دست و پـا زدنت گریه میکـنم در زیــر آفـــتــابــم و یــاد تــن تــوأم از طرز زیر و رو شدنت گریه میکنم شد بوریا کـفـن به تن نعـل خـوردهات هر لحظه من، بر آن کفنت گریه میکنم کی میرود، ز خاطر من مجلس شراب بر چـوب دشمن و دهنت گریه میکنم |